انجمن فرزندان ایران بزرگ
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةدروازهمكتبة الصورجستجوأحدث الصورثبت نامورود

 

 تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
Admin
Admin
Admin


تعداد پستها : 1496
تاريخ التسجيل : 2008-11-18

تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه Empty
پستعنوان: تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه   تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه Empty5/12/2008, 13:45

تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه

- دوران کودکی
استاد احمد ایزدپناه در سال 1289 در تهران پشت مسجد سپهسالار به دنیا آمد: «آن زمان دور تهران خندق بود. ما با بچه ها در کوچه های پشت مسجد مسابقه دو می دادیم، آن زمان یخچال ها بهترین مکان برای بازی بچه ها بودند. کودکی من اینطوری گذشت. مسابقه دو در یخچال و دور خندق می دادیم. هنوز طعم شیرین فوتبال آن زمان یادم هست. یک روز بادکنک گوسفند و یک روز بادکنک گاوی را باد می کردیم و بازی می کردیم . یک روز هم که دسترسی به این جور توپ ها نداشتیم جوراب هایمان را پر از پنبه می کردیم و می دوختیم و می زدیم. هیچ وسیله و امکاناتی نداشتیم.»

- المپیک ایران
سال 1303 در میدان مشق نظامی (وزارت امور خارجه امروز) مسابقه ای ترتیب داده شد به نام المپیک ایران که همه ورزشکاران خارجی و داخلی شرکت داشتند، این اولین مسابقه نیمه رسمی بود که من هم تماشاگرش بودم . برادرم دکتر ایزدپناه در صد متر و پرش طول برنده شد. البته از سال 1300 مسابقات فوتبال غیر رسمی برگزار می شد که توسط مرحوم ابوالفضل صدری رئیس مجمع ترقی و ترویج فوتبال بود که بعد من مسئولش شدم.

- مسجد و تیر چراغ برق
تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه 1بعد از تماشای المپیک ایران در سال 1303 آمدیم در مسجد سپهسالار آن زمان تشکیلاتی درست کردیم که وظیفه اش برگزاری مسابقات دوومیدانی بین محلات بود. جا نداشتیم می آمدیم مسجد، دور هم می نشستیم و شروع می کردیم به بحث و برنامه ریزی. نه متر داشتیم نه کرونومتر، معیار ما تیر چراغ برق بود. می گفتیم ازاین تیر چراغ برق به آن تیر چراغ برق. همینطوری بین محله ها و مدارس مسابقه برگزار کردیم.
در سال 1310 با آقای شعاع معتمدی یک مسابقه دو ترتیب دادیم. در خیابان شهباز (دوشان تپه) که از سر پل دو می کردند، می آمدند تا دم میدان. آنجا خودم هم مسابقه دادم، در رشته 400 متر. اصطلاحاً می گفتند 400 متر، اما مسافتش زیادتر بود. بنده برنده شدم.

- اولین کانون ورزش ایران
در سال 1311 کانونی تأسیس کردم به نام کانون ورزش ایران که آقایان عباس مسعودی رئیس روزنامه اطلاعات، آقای افخمی، برادرم دکتر ایزدپناه، آقای سیاسی، محمد ذوالفقاری، برادران امیر ابراهیمی، محسنی و قهرمان قهرمانی در آن عضویت داشتند. این کانون در گسترش فوتبال و دوومیدانی می کوشید و مسابقاتش را در زمین کالج تهران برگزار می کرد. در حدود 13، 14 تا تیم فوتبال داشت. اولین مسابقه رسمی دوومیدانی را هم که این کانون در کالج تهران برگزار کرد، یادم هست که شرکت کننده خیلی زیاد بود و حتی من خودم در رشته امدادی 100×4 متر جزو تیم بودم که برنده شدیم.

- دوچرخه سواری با اسب
در سال 1313، اولین مسابقه رسمی دوچرخه سواری را هم گذاشتیم با دوچرخه های معمولی، در مسیرتاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه 2 تهران تا دربند و از دربند تا تهران. یک مسابقه دوچرخه سواری حداقل 10 تا ماشین و موتور و وسیله نقلیه لازم دارد ولی ما هیچی نداشتیم. آمدیم از فرمانده سوار دانشکده افسری، سرگرد افخمی ده تا اسب قرض گرفتیم. از پیچ شمیران تا دربند یک کیلومتر به یک کیلومتر، یک سوار روی اسب را سر هر کیلومتر به عنوان ناظر گذاشتیم. این ناظر یک کیلومتر بر گروه دوچرخه نظارت می کرد و بعد تحویل می داد به سوار حاضر در سر کیلومتر دیگر. برای ما در این مسابقه هیچ پیشامد ناگواری روی نداد. آخر مسابقه از ورزشکاران به وسیله سروان سیاسی در کافه شهرداری تهران پذیرایی شد. مسیر این مسابقه از لاله زار شروع می شد و از نادری و پهلوی می رفت بالا که جاده ها همه خاکی بود اما خوشبختانه پنچری نداشتیم.

- بنیانگذاران
از سال 1311 من به خدمت وزارت معارف درآمدم که از همان موقع مسئولیت دوومیدانی مدارس تهران را به من واگذار کردند. در همین سال هم من در دانشکده افسری به سمت معلم ورزش استخدام شدم. تقریباً پایه ورزش ارتش و باشگاهها از همان دانشکده افسری شروع شد. با نیروی فعال و قوی که همگی از بنیانگذاران ورزش ایران بودند (میرمهدی ورزنده، ابوالفضل صدری، دکتر بیرجندی، منوچهر مهران، پادگورنی، حسین بنایی، شایسته، غلامحسین مفید، میرمهدی صفوی و ...) اولین مسابقه دو صحرانوردی و سایر مسابقات رسمی را برگزار نمودیم.

- پرش ارتفاع و پیست و خندق و دسته بیل!
در سال 1312 که معلم دبستان صفوی بودم، آن طرف دبستان خندق بود، آنور خندق هم جالیز. رفتم بازار یک دسته بیل گرفتم و مقداری طناب، دوتا پیت هم می بردیم آنجا. دوتا از بچه ها می رفتند روی پیت ها و طناب را نگه می داشتند و من دورخیز می کردم و می آمدم پرش می کردم.
چون برای پرش با نیزه، نیزه نداشتیم، از دسته بیل به جای نیزه استفاده می کردم. البته قبل از من مرحوم ابوالفضل صدری و مرحوم بازرگان با همین چوبها پرش با نیزه می کردند. بدین ترتیب در دوره ای که وسیله ای برای ورزش نداشتیم، خودمان وسایلی را خلق می کردیم.

- استخر کاه و پرش ارتفاع
از سال 1313 اولین اردوی وزارت معارف به سرپرستی مستر گیبسون برگزار شد که تمامی معلمین کشورتاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه 3 جمع شدند، آمدند منظریه و در این اردو پایه ورزش کشور ریخته شد. اولین سمینار دوومیدانی هم همانجا تشکیل شد و مواد دوومیدانی آموزش داده شد تا این رشته در مدارس پایه ریزی شود. در اردوی منظریه یادم نمی رود که یک استخر مخروبه بود که من کاه ریختم و پرش ارتفاع یاد می دادم. من همیشه می توانم 24 سالگی ام را در منظریه مجسم کنم که به دیگران دویدن و پریدن یاد می دهم. من اولین کسی بودم که در پرش ارتفاع درمنظریه با استیل هورین (پیچ غربی) 80/1 متر پریدم
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
https://kbirb.4umer.com
Admin
Admin
Admin


تعداد پستها : 1496
تاريخ التسجيل : 2008-11-18

تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه Empty
پستعنوان: رد: تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه   تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه Empty5/12/2008, 13:45

شنای مدرن
ما شنای مدرن بلد نبودیم تا اینکه در سال 1313 معلمین کالج تهران آمدند و در منظریه که اردو گذاشته بودیم به ما شنای مدرن یاد دادند و اولین کلاس نجات غریق هم آنجا شروع شد. ما از همان سال در اردوی اقدسیه، به دانشجویان دانشکده افسری شنا یاد دادیم. استخر اقدسیه چیزی شبیه منبع آب و عمقش 6/7 متر بود. واترپلو هم برای اولین بار در همین منبع انجام دادیم، به وسیله سروان قهرمانی پایه واترپلو و شنای مدرن را گذاشتیم. بعد شیرجه را راه انداختیم که گفتیم پرش در آب. اولین سکوی پرش در آب هم به ارتفاع 3 متر، 5 متر و 7 متر در اقدسیه به وسیله مهندسین فرانسوی درست شد.

- کفش همگانی و خط کشی قیطانی
آن زمانها انجمن تربیت بدنی پول نداشت که بدهد به ما و ما مسابقه برگزار کنیم. دوستان ما و پیشکسوتان ما از جمله مرحوم صدری با ایمان کاملی که به خداوند و کسوت خودشان داشتند، خیلی زحمت می کشیدند. یعنی ما اصلاً وسیله نداشتیم. هر کدام از دوستان من که می رفتند خارج می گفتند فلانی چی برات سوغات بیارم؟ می گفتم: یک جفت کفش «دو». این کفش دو را چند نفر دونده می پوشیدند. این می پوشید صد متر می دوید و در می آورد می داد به دونده دیگر که می خواست 400 متر بدود، او می دوید و تمام می کرد و در می آورد و می داد به دونده استقامت. ما اینطوری قهرمان پرورش می دادیم، خوب یادم است. برای خط کشی پیست امجدیه ما سه خروار گچ لازم داشتیم. از مرحوم صدری رئیس تربیت بدنی خواستیم. «150 من» به ما داد، گفتیم چه جوری با این «150 من» اینهمه جا را خط کشی کنیم؟ گفت که «پول نداریم، خط قیطانی بکش!» عرض خط باید 5 سانتی متر می شد ولی ما چون پول نداشتیم قیطانی کشیدیم.

- اولین مسابقه اسکی
در سال 1314 اولین مسابقه اسکی را با کمک تقی امامی، دکتر عبادالله بصیری، ایازی، دکتر فرزامی در همین لشگرک ترتیب دادیم. آنجا ناهاری هم دادیم که برای ما بدون میز و وسایل غذا از همه چیز سخت تر بود.

- اولین مسابقه کشتی و بوکس در حضور رئیس الوزرا
من از سال 1314 به زورخانه می رفتم. دلم می خواست مسابقه کشتی ترتیب بدهم. اولین مسابقه کشتی را بطور رسمی در زمین کالج برگزار کردیم. در همان روز، فینال مسابقات فوتبال توسط کانون ورزش ایران بین دو تیم تمدن و شعاع برگزار می شد. مسابقه کشتی بین مرحوم مهدی قصاب و خسرو معصومی به داوری مرحوم حاج سید حسن رزاز پهلوان معروف را ترتیب دادم که خسرو معصومی برنده شد. مرحوم فروغی رئیس الوزرا هم به تماشای این مسابقه کشتی آمد. سال بعد مسابقات کشتی را در امجدیه ترتیب دادیم چون کشتی پهلوانی طرفدار و تماشاچی زیاد داشت و ما هم جا نداشتیم. باعث شد که کشتی را از زورخانه به روی تشک آوردیم که در پیست امجدیه پهن می کردیم کشتی را، بنده فرش انداختم در زمین کالج، کشتی گیران سرشاخ شدند، یک دفعه می دیدی 50 متر آن طرف تر رفته اند.
در همین روز مسابقه بوکس هم برگزار شد در همان زمین فوتبال با چهارتا طناب. مسابقه بین سروان ذوالقدر و ناطقی هر دو از تهران برگزار شد که ذوالقدر برنده شد. او یکی از آدمهایی بود که در ارتش فرانسه خدمت می کرد و یک آدم گردن کلفتی بود.

- آقای شجاعت
مرحوم سید حسن رزاز شجاعت، پهلوان قدیم ایران، یک کاروانسرا در خیابان نظامی داشت، می رفتم آنجا. تکیه کلامش بود «آقا جونم»، وقتی مسابقه مشت زنی بین سروان ذوالقدر و ناطقی را سروان برد که فارسی نمی دانست و همه اش فرانسوی صحبت می کرد، سید حسن گفت: من متأسفم که یک خارجی از ما برده. وقتی گفتم آقا سید، این ذوالقدر هم ایرانی هست، خیلی خوشحال شد. خدا بیامرز به من می گفت تمرینات کشتی اش را روزها می رود توی خندق -ـآخر، دور تهران خندق بود- یک ساعت تمام از این ور می رفته بالا و از آن ور می آمده پایین. سید حسن کشتی گیر و پهلوان قدرتی بود. یعنی زانویش به زمین نمی خورد. می گفت ایستادگی به قدرت پاهایش بستگی دارد.
من هم وقتی به کشتی گیرها می گفتم که شما حتماً بدوید. اولش می خندیدند. وقتی در امجدیه بچه ها تمرین «دو» می کردند خیلی مسخره می شدند. حتی می گفتند که ببخشید «خرمی دوه» بعدها فهمیدند که اگر دوومیدانی نباشد کشتی نمی تواند روی تشک برود.
از مرحوم مصطفی طوسی هم چیزی بگویم این اواخر که شده بود رئیس کشتی باستانی، یک جشنی در امجدیه گرفتند از من دعوت نکردند. می کرد هم نمی رفتم. اما یک روز او را در کمیته المپیک دیدیم ، گفتم:پهلوان!جشن کشتی می گیری ازمن دعوت نمی کنی؟تو می دانی من کشتی را از گود آوردم به زمین فوتبال؟ پس منهم سهمی دارم. گفت همان روز که کشتی خسرو و مهدی را دیدم هوای کشتی افتاد به سرم!

60 سال به جستجوی کسوت!
برای برگزاری مسابقات کشتی، زیاد به زورخانه می رفتم. یک روز که آقا سید حسن رزاز برنامه تمرینات کشتی اش را برای من تعریف می کرد، می گفت :« که تا پا قوی نشود، آدم کشتی گیر نمی شود.» می دیدم که سید حسن دو ساعت از این ور خندق می رفت، از آن ور خندق بیرون می آمد. به خاطر این بود که هیچ وقت زانویش به زمین نخورد. کشتی جیب لباف و کاظم طبق کش خوب یادم هست. رفتم زورخانه نوروزخان. در زورخانه دو برابر ظرفیتش یعنی بیشتر از 300 نفر تماشاگر جمع شده بود. وقتی آقا سید حسن وارد شد همه صلوات فرستادند. جا نبود، رفت سر دم نشست. مرحوم بلورفروش مهمانی داشت به اسم نایب چلویی که پهلوان تبریز بود. خواست به احترامش قضاوت مسابقه را بدهد به او، چون بلورفروش با آقا رزاز میان نداشت. اما حاج سیدحسن گفت که : ساکت باش! در گود حق با کسوت است. من آن زمان گفتم خدایا کسوت چیه؟ سالهای سال رفتم دنبالش. آنجا درس بزرگی گرفتم. الان تازه می فهمم کسوت یعنی چه؟ الان جای کسوت کجاست؟ در پیاده رو؟ در فراموش خانه؟ کجا؟

- اولین حضور خارجی ها
در سال 1316 به سمت دبیر ورزش دانشکده طب و حقوق انتخاب شدم. در سال 1318 اولین دانشسرای مقدماتی تربیت بدنی در همین دانشسرای دروازه دولت شروع به کار کرد که تقریباً پایه ورزش نوین به وسیله همان معلمینی که از این دانشسرا خارج شدند و در سراسر کشور پخش شدند، ریخته شد. در همین سال اولین دوره مسابقه های دوومیدانی، فوتبال، دوچرخه سواری، کشتی و ... قهرمانی کشور برگزار شد. در سال 1320 مسابقات قهرمانی کشور نداشتیم، جنگ شد. در سال 1321 مسابقه دوستانه دوومیدانی ایران و ارتش انگلیس (تیم خاورمیانه) برگزار شد که اولین مسابقه ایرانیها با خارجیها بود، که در رشته 100 متر، من برنده شدم. دونده سرعت ما بهبهانی بود که 100 متر را در 11 ثانیه دویده، البته قبل از او آقای دکتر عصار که شاگرد دارالفنون بود، رکورد 11 ثانیه را در مسابقات مدارس ثبت کرده بود. رقابتهای بچه های ما با انگلیسها قدم به قدم پیش رفت، در آخر آنها یک امتیاز از ما جلو بودند ولی مسابقه پرش طول باقی مانده بود. پرنده انگلیسی 27/6 متر پرید، اما پرنده ما خاتم 28/6 متر پرید و باعث شد تیم ما ببرد. در آذر ماه 1320 تیم فوتبال ارتش انگلیس یک مسابقه فوتبال با تیم تهران در امجدیه برگزار کرد که ما یک بر صفر برنده شدیم که گل تیم را هم من زدم. البته من گوش راست بازی می کردم که در آن بازی در پست سنتر فوروارد قرار گرفتم. یادم هست مین باشیان گلر بود و عباس قریب، اکبر توفان، ملک شاهی و بختیار هم در تیم ما بودند. انگلیسی ها فکر می کردند می توانند دروازه ما گلباران کنند.

- گوش راست «دیلی نیوز»
من چون پا به سن گذاشته بودم فقط در چند بازی ملی شرکت کردم. آن زمانها مسابقات قهرمانی کشور نداشتیم و تیم تهران به جای ایران به میدان می آمد. یکی اش با ارتش انگلیس بود و دیگری با تیم دینا موتفلیس که 4 بر صفر باختیم. سومی اش هم با یک تیم انگلیسی بود که من گوش راست بازی می کردم و روزنامه دیلی نیوز نوشت که «دو بازیکن درجه یک در زمین بودند یکی اش گوش راست تیم ایران که سرعتش از سرعت برق زیادتر بود و دومی اش «اونس» سنتر فوروارد انگلیس که با قدرت ظاهر شد و خود را خوب نشان داد.»

- افتخار من
یکی از افتخارات من این است که پایه ورزش خردسالان و نوجوانان را از سال 1321 در اردوی منظریه ترتیب دادیم. تاب و دیگر وسایل بازی در منظریه گذاشتیم، نوجوانان جذب شدند و برای اولین بار تیمهای خردسال تشکیل دادم. دکتر اکرامی هم آنجا فعالیت می کرد. خدا بیامرز علی دانایی فرد هم آنجا خیلی زحمت می کشید. همان بچه های کوچک اردوی منظریه آمدند و در آینده تیم ملی را تشکیل دادند: برومند، عراقی، شکیبی، جدیکار و ... .

- حسین آقا و فوتبال
سال دقیقش یادم نیست. اما وقتی مرحوم حسین صدقیانی از اروپا آمد، مسئولیت فوتبال را به او تحویل دادیم و همگی کمکش کردیم. از سال 1304 که ما به فکر ترویج فوتبال افتادیم، می رفتیم زمین ها را در اطراف تهران بررسی می کردیم. درست است که پول و توپ و وسایل دیگر نداشتیم، اما این دلیل نمی شد که دست از تلاش برداریم. حسین صدقیانی و برادارن خان سردار به گردن فوتبال ما خیلی حق دارند. حسین علی و احمد علی و خان خانان که در بلژیک تحصیل می کردند، وقتی به ایران آمدند در آموزش بعضی از مسائل فوتبال مدرن به بچه ها کمک کردند
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
https://kbirb.4umer.com
Admin
Admin
Admin


تعداد پستها : 1496
تاريخ التسجيل : 2008-11-18

تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه Empty
پستعنوان: رد: تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه   تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه Empty5/12/2008, 13:45


ترک ها را بردیم
سال 1325 فدراسیون دوومیدانی تشکیل شد به مسئولیت آقای محمد ذوالفقاری. می دانید دوومیدانی ورزش سخت و سنگینی است، عاشق می خواهد. اولین مسافرت دوومیدانی ما به خارج در سال 1327 بود که به ترکیه رفتیم. آنجا یک مقام سوم گرفتیم، مسابقات جام بالکان بود. مرحوم حنظل تنها مدال ما را برد. بقیه را ترک ها و یونانی ها بردند. اما ما آنجا خیلی چیزها یاد گرفتیم و آنقدر تلاش کردیم که سال بعد وقتی با ترک ها در ایران مسابقه دادیم، پیروز شدیم. در ترکیه فقط تماشا کردیم. برهان فلک دبیر کمیته المپیک ترکیه در همان سال نوشت که «ای ترک ها از ایرانی ها بترسید، درست است که اینها سوم شدند ولی با این استعدادها و بدنهایی که من دیدم، دیگر نمی توانید در آینده از پسشان برآئید.»

- چکش شکست!
وقتی تیم دوومیدانی ترکیه به ایران آمد، آنها ما را دست کم گرفتند. ما برای برگزاری رشته پرتاب ها چکش نداشتیم. در اعلام برنامه نوشتیم که ما چکش نداریم. اما ترک ها بهانه گرفتند که «اگر مسابقه چکش نگذارید، ما برمی گردیم.» خلاصه، آمدیم سر مسابقه که توی زمین خاکی امجدیه برگزار می شد. پرتابگر ترکیه آمد چکشی را که خودش آورده بود پرتاب کند، چکشه شکست. گفتیم خوب حالا چی می فرمایید؟ حاضر شدیم پوئن پرتاب چکش را هم به آنها بدهیم. اما بازهم باختند و سرشان را انداختند پائین و رفتند. می خواهم بگویم که در عرض آن یک سال واقعاً کار کردیم.

- ورزنده را خدا بیامرزد!
از سال 1303 دارالمعلمین ورزش از طرف وزارت معارف به سرپرستی استاد مهدی ورزنده در دارالفنون درست شد که عده ای آنجا دوره دیدند و به صورت معلم ورزش آغاز به خدمت کردند. استاد ورزنده هم سهم بزرگی در ایجاد ورزش نوین داشت. تخصص استاد ورزنده شمشیربازی بود و این رشته را هم خودش در ایران پایه گذاری کرد.

- ورزش اجباری
در سال 1306 آقای تدین لایحه ای را به مجلس برد که ورزش را در مدارس 2 ساعت اجباری کنند.

- اولین «رفت و برگشت»
در سال 1312 مسابقه دوومیدانی بین دو کالج تهران و کالج اصفهان بصورت رفت و برگشت انجام می شد، این مسابقات سهم بزرگی در پیشرفت دوومیدانی ایران در آن زمان داشت.

- از تنیس ...
زمان قدیم زمین تنیس کم بود. فقط کالج و امجدیه یک زمین تنیس داشتند. من دبیر تشکیلات تنیس هم شدم. اولین تیممان را فرستادیم آبادان که شرکت نفتش زمین تنیس داشت، در آنجا هم پیروز شدیم.

- اولین کلاس پرتاب و پرش
در مسابقات دوومیدانی که برای مدارس می گذاشتیم، در همه مواد دوومیدانی رقابت نمی شد. مثلاً در سال 1316 یک کلاسی در امجدیه گذاشتیم و مربیان ورزش آمدند در کلاس پرتاب ها و پرش ها را دوره دیدند و رفتند. از سال بعد در مسابقات قهرمانی کشور این مواد را هم گنجاندیم.

- اولین ماراتن
در سال 1322 اولین دوی ماراتن را در مسیر جاده مخصوص-کرج و بالعکس تا سرچهارراه ولیعصر با شرکت 7 دونده برگزار کردیم که مردم استقبال زیادی کردند. ما برای داوری این مسابقه دو دستگاه اتومبیل از دوستانمان قرض گرفتیم که عزیز وکیل منفرد اول شد.

- اولین المپیک
در سال 1327 در المپیک لندن (1948) فیفا دنبال معلومات جدید از صبح تا شب می دویدم. یادم می آید آقای جعفر سلماسی که انسانی به تمام معناست، در شب قبل از مسابقه اش از دست هم تیمی هایش ناراحت شد. او شب قبل از مسابقه اعصاب راحتی نداشت. شب تختش را آوردم به اتاق خودم تا استراحت کند. فردای آن شب اولین مدال ایران در المپیک توسط همین قهرمان به دست آمد.

- قایقرانی و چانچو
اولین مسابقه قایقرانی را در سال 1325 در بندر انزلی ترتیب دادیم. هر کسی با هر قایقی که داشت می آمد. یادم نیست ولی فکر می کنم به نفر اول 25 تومان جایزه دادیم. در همان روزها، یک مسابقه چانچو هم در رشت ترتیب دادیم. یک چوب روی دوش شرکت کنندگان، یک سبد جلوی چوب و یک سبد عقب چوب که بین کشاورزان خیلی گل کرد.
از جمله افرادی که خیلی برای ورزش ایران زحمت کشیدند، یکی آقای محمود نیکنام که کلوپ ورزشی نیکنام را با مخارج شخصی بنیان گذاشت. آقای نیکنام وسایل خانه اش را از جمله فرش زیر پایش را می فروخت و خرج فوتبال می کرد. آقای علی محب که از سال 1312 رئیس تیم سرعت بود که بعدها به نام دارایی تغییر اسم داد. آقای عبدالله نادری که از بنیانگذاران مشت زنی و وزنه برداری ایران بود و آقای امان پادگورنی که اولین وسایل وزنه برداری را به ایران آورد و در راه آموزش و گسترش این رشته زحمت کشید.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
https://kbirb.4umer.com
 
تاریخ ورزش نوین ایران به روایت شادروان استاد احمد ایزدپناه
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-
» ورزش نوین در ایران شکل می گیرد
» ورزش در ایران باستان
» ورزش كشتی در ایران
» نامهای مردان بزرگ تاریخ ایران
» ورزش. ورزش‌هاي توپي. فوتبال

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
انجمن فرزندان ایران بزرگ :: تالار ورزش :: بخش ورزش ایرانیان-
پرش به: