حسين امانت. مهندس طراح برج آزادي اينک در شهر ونکوور کانادا سکونت دارد، از معماران نوپردازي است که حتي اگر هيچ کاري غير از طراحي برج و ميدان آزادي انجام نداده بود، بازهم نامش در تاريخ معماري مدرن ايران جاودانه مي ماند. اما او در کارنامه خويش، کارهاي سترگ ديگري نيز دارد: طراحي ساختمان دانشگاه صنعتي شريف (????)؛ ساختمان مرکز صنايع دستي سابق و سازمان ميراث فرهنگي امروزي (کامل شده در سال ????)؛ ساختمان سفارت ايران در پکن (کامل شده در سال ????) و آثار ديگري که در سال هاي دوري از وطن و در کشورهاي مختلف جهان ساخته شده اند.
برج آزادي که در زمان خود شهياد نام داشت خيلي زود نماد دروازه گونه تهران و ترجمان معمارانه ايران مدرن شد، اين بنا اکنون سي و شش ساله است و نماد انقلاب اسلامي تلقي مي شود. فرسوده از گذر زمان و رنجيده از بي مهري کسان، خود را نيازمند مرمت مي يابد. با اين حال دست بردن در مجموعه اي که ايرانيان سخت بدان خو گرفته اند و خارجيان، ايران امروزي را با تصويرش مي شناسند، کاري ساده و خالي از حرف و حديث نيست.
شهرداري تهران مسؤول مرمت و بهسازي برج و ميدان آزادي است و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري کشور نظارت بر اين کار را به عهده دارد؛ چرا که برج آزادي در فهرست آثار ملي ايران ثبت شده است.
شهرداري نقشه هاي مرمت را براي تاييد به سازمان ميراث فرهنگي ارايه کرده و اين سازمان نيز به نوبه خود خواستار تاييد نقشه ها توسط مهندس ايرج حقيقي شده است؛ يعني کسي که در زمان ساخت برج آزادي، مسؤول کارگاه برج بود. او اکنون به خارج از کشور سفر کرده است.
در اين ميان هيچ کس سراغ مردي را نمي گيرد که ايده چنين اثر بديعي از ذهنش تراوش کرد، همان جوان ?? ساله و تازه از دانشگاه درآمده اي که حالا از مرز ?? سالگي گذر کرده و هزاران کيلومتر آن سوتر از تهران، نگران دست پرورده خويش است: حسين امانت.
حسين امانت دعوت گفت و گو را صميمانه پذيرفت و در اندازه اي که يک گفت و گوي تلفني ميان تهران و ونکور اجازه مي دهد، از هويت برج آزادي و دغدغه هايش در اين باره سخن راند. با اين حال اذعان داشت که اگر بخواهد در هرمورد توضيح کامل بدهد، حاصل سخن، مثنوي هفتاد من کاغذ مي شود. تنها اميدش اين بود که سخنانش نزد آن ها که اکنون آفريده اش را در اختيار دارند، جدي گرفته شود. آيا اين توقع بزرگي براي خالق برج آزادي است؟
برج آزادي علاوه بر اين که نماد شهر تهران و ايران مدرن شد، نماد انقلابي شد که در تقابل با نظام شاهنشاهي بود. چه قابليت هايي را در اين اثر مي بينيد که توانسته در مدت کوتاهي نماد دو موضوع متفاوت از هم باشد؟
آزادي طوري طراحي شده که معطوف به حقيقت، جوهره و عمق فرهنگ ايران است. يعني با توجه به آنچه که در طول تاريخ بر سر ايران رفته و عظمتي که در تاريخ اين کشور هست، ساخته شده. درست است که اين کار در زماني انجام شد که يک وضع سياسي ديگري در ايران حکمفرما بود، اما وقتي من آن را طراحي کردم به تمام دوره هاي تاريخي و به آينده ايران فکر مي کردم؛ نه به آن وضع سياسي خاص.
البته اصلا فکر نمي کردم که آزادي اين طور در دل مردم ايران نفوذ کند. آزادي درست مثل بچه اي بود که شما به دنيا مي آوريد و نمي دانيد که او در آينده چگونه خواهد شد. اين بچه بزرگ مي شود و زندگي مخصوص به خودش را پيدا مي کند که ديگر در اختيار شما نيست. آزادي هم همين طور شد و فکر مي کنم به اين خاطر در دل مردم جا باز کرد که خيلي ايراني است و جوهره فرهنگ ايران را در خود دارد.
اين جوهره فرهنگي که بر آن تأکيد داريد، چگونه در ساختمان برج متبلور شده است؟ يعني دقيقا چه مفاهيمي را در طراحي برج به کار گرفته ايد و مي خواسته ايد چه پيامي را از طريق آن منتقل کنيد؟
همان طور که گفتم اين بنا به گذشته هاي درخشان تاريخ ايران نظر دارد؛ به دوراني که ايران در ادبيات، هنر، معماري، صنايع دستي، علوم مختلف و خيلي چيزهاي ديگر سرآمد بود. من مي خواستم جمع بندي خودم از اينها را در آزادي ارائه کنم تا اگر کسي از خارج مي آيد يا حتي مردم ايران بدانند که اين اثر به کجا و به کدام فرهنگ مربوط مي شود.
در اين بنا، قوس اصلي وسط برج، نمادي از طاق کسري مربوط به دوره پيش از اسلام (دوره ساساني) است و قوس بالايي که يک قوس شکسته است از دوران بعد از اسلام و نفوذ اسلام در ايران حرف مي زند.
رسمي سازي هايي که بين اين دو قوس را پر مي کند، خيلي ايراني است و من آن را از گنبد مساجد ايران الهام گرفته ام. اساسا تکنيک گنبد سازي در ايران خيلي جالب است و شما در هر مسجدي که مي رويد، يک چيز تازه اي مي بينيد.
در اين گنبدها که نشانه نبوغ ايراني است، معماران قديم از قاعده مربع بنا وارد دايره گنبد شده اند و اين کار را با کمک رسمي بندي ها و مقرنس کاري هاي بسيار زيبا انجام داده اند.